میخوام بگم چیزی که همیشه باید یادمون باشه مرگه؟!
چیزی که یادش  منو یا شاید بیشترمونو میترسونه. چون ازش آگاهی کافی نداریم.
مرگ یابهتر بگم  زندگی مث یه کشتی می مونه همه ما هم مسافرای اون هستیم که
مقصدش قیامته و مسیرش هم زندگی.
هرروز نوبت یه عده ست که از این کشتی خارج بشن ودر واقع وارد اقیانوس شن واز نظر
خیلیها این بی رحمیه چون نمیدونن تو اقیانوس چه خبره شاید هم شنا بلد نیستن و از
غرق شدن میترسن اما کسی که از عمق دریا آگاهه بدون ترس بلکه با اشتیاق به پیشواز
این پایان میره ودر واقع مرحله جدیدی رو شروع میکنه.
ما هم دقیقا همینطوریم از مرگ فقط از کار افتادن قلب. سرد خونه. غسال خونه.قبر .گریه و
فاتحه رو میدونیم.
بیشترمون نمیدونیم بعد از اینکه جنازه رو تو غسال خونه شستن وتوی یه گودال عمیق و
کم عرض که حتی جای یه غلت زدن هم نداره گذاشتن وبعد سنگ سنگین لحد رو که
دیدنش هم نفس آدم رو بند میاره میذارن روی سینه مرده و بعدیه عالمه خاک وبعد دیگه
هیچی نمیدونیم.
نمیدونیم زیر اینهمه خاک چی میخواد بشه اصلا بعد از اتفاقات توی قبر چی میخواد بسرمون بیاد.
اما مرگ اینا نیست مرگ پل عبوره ازموقتی بودن به بی نهایت شدن .اونی که حسابش پاکه
عافیتی به بزرگی بی نهایت نصیبشه و اونی که نقطه تاریک تو حسابش هست عذابی به اندازه
عدل خدا در انتظارشه.
نظرات 12 + ارسال نظر
روزبه دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 05:22 ق.ظ

سلام دوست عزیز...اگه دوست داری خیلی خیلی راحت صاحب یه نوت بوک مجانی بشی کافی یه سر به این آدرس بزنی http://roozvey2.blogfa.com/
اون موقع روزی 1000 بار به جونم دعا میکنی
فقط با یه خورده حوصله میتونی صاحبه یهnote bookاز شرکت acer بشی که فکر میکنم قیمتش بیشتر از 1 میلیون باشه
اگه سوالی داشتی حتما ازم بپرس.. بای تا های

سیاورشن دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:52 ق.ظ http://siavarshan.blogsky.com/http://

سلام ....جالب بود ....

کامیرا پنج‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:01 ب.ظ http://www.bandarabbascity.com

چه عجب. بالاخره آپدیت کردی. فکر کنم در مورد ایده هات بنویسی بهتره.

من شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:57 ب.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

من کامنت میذارم پس هستم!

من شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:50 ب.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

در ضمن یادم رفت بگم اون دو تا دیوونه ی مثلا عاشق هیچ ربطی به من ندارند! یه ماهه سیریش شدن هر وبلاگی آپ می کنه کامنت گل و بلبل میذارن و خودشونو به همه می چسبونن که آره ما بالاخره به هم رسیدیم! من همچین دوستای بی جنبه ای ندارم!

من یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:48 ق.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

داری می میری؟ حالا چرا به این زودی؟

ارتمیس چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:52 ق.ظ

سلام.من هم از کامیرا ممنونم که این شرایط رو جور کرد که شما رو بیشتر بشناسم.یه تست روانشناسی:در مورد (دره) هر حسی داری برام بنویس تا بهت بگم دره یعنی چی.

من چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:16 ب.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

می خوای لو بدم جریان این دره چیه؟!
دره یعنی مرگ و هر چیزی هم که راجع بهش بگی به همون مرگ ربط پیدا می کنه..
آخ چه حالی ازت گرفتم جناب آرتمیس!

من شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 06:31 ب.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

انیشتین!
ممکنه اینجا هم مثل بلاگفا سه ماه که از آخرین پستت گذشته باشه درشو تخته کنه!
حالا فردا اومدی اینجا دیدی پوکیده نگو نگفتی..

من دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:30 ق.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com


1_ خودت هم یادآوری نمی کردی حتما جوابت رو می دادم هادی خان!
2_ بابا لوک خوش شانس! بده شانستو عمل زیبایی کنن واست!
3_ حالا من گفتم انیشتین ولی یه ذره دیگه فکر کن! شاید این یکی دیگه ست که عین این فیلمای لوس هالیوودی روحت رو تصرف کرده الان داره حالشو می بره.. می تونی رو این گزینه ها فکر کنی: بروس لی. فردین. مارلون براندو.. همون انیشتین! البته گزینه ها کاملا پیشنهادی اند!
4_ من هم به هر چی گفتی اعتقاد دارم منتها این سه حرف .. ع ش ق .. واسه هر کی یه جوری معنی میده.. حالا واسه تو اینجوریه اما خیلیا صبح که از خواب پا میشن اراده می کنن عاشق شن (واقعا هم میشن ها!) بعد شب که میرن بخوابن همه چی یادشون میره! خودم هم هنوز راجع بهش فکر نکردم.. این پست مسخره رو هم سر لج و لجبازی نوشتم.. بعدش هم عین چیز پشیمون شدم اما حیفم اومد پاکش کنم. نظر بقیه برام جالبه و تازه مهم اینه که ناخدا و دار و دسته اش باز یه سوژه گیر آوردن یه مدت باهاش سرگرم باشن..(دقت کردی تو این چند تا پست آخرشون همش دارن منو مسخره می کنن!)..
5_ بابا این ایده هات منو کشت! این همون نیست که چند شب سرش دعوا بود و کم مونده بود کارتون به خونریزی بکشه؟! از فضولی دارم می ترکم هادی! .. در ضمن اینقدر راجع به من فکرای ناجور نکن!!! فکر می کنی نمی دونم الان چی تو کله ته؟!
6_ چقدر ور زدم.. نه؟!
۷ـ اولش نمی خواستم جوابتو اینجا بدم چون حقیقتش دیگه روم نمی شد بیام اینجا!! ولی اونجا هم جوابتو دادم.. برای روشن شدن ذهن بعضیا.. وب این یارو ناخدا رو هم بخون ببین چقدر سر به سر من بیچاره گذاشته..

من سه‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:01 ق.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

من هم از کاراش سر در نمیارم..
اسم اولین پستتو گذاشتی شروع یک ایده.. با خودم گفتم یعنی چی می تونه باشه؟!
دومی رو گذاشتی ادامه ی ایده! بازم چیزی دستگیرم نشد..
سومیش راجع به مرگ بود.. گیج تر شدم.
بعد یهویی یاد اصرارت برای راه اندازی هر چه سریعتر اینجا افتادم.. گفتم شاید ربطی چیزی داشته باشه به حرفهایی که می زدین و حتی یک کلمه شو هم نمی فهمیدم. نمی شد ازتون پرسید بحثتون سر چیه؟
ولی اینجا میشه پرسید! خوب می تونی سیاه مشقت رو بنویسی و بذاری تو کف ایده هات بمونم..

صبرا سه‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:04 ق.ظ http://sabra.blogsky.com

اوه جالب بود . این هم تعبیر جالبیه عبور ! چرا بروز نمی کنی ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد