میخوام بگم چیزی که همیشه باید یادمون باشه مرگه؟!
چیزی که یادش  منو یا شاید بیشترمونو میترسونه. چون ازش آگاهی کافی نداریم.
مرگ یابهتر بگم  زندگی مث یه کشتی می مونه همه ما هم مسافرای اون هستیم که
مقصدش قیامته و مسیرش هم زندگی.
هرروز نوبت یه عده ست که از این کشتی خارج بشن ودر واقع وارد اقیانوس شن واز نظر
خیلیها این بی رحمیه چون نمیدونن تو اقیانوس چه خبره شاید هم شنا بلد نیستن و از
غرق شدن میترسن اما کسی که از عمق دریا آگاهه بدون ترس بلکه با اشتیاق به پیشواز
این پایان میره ودر واقع مرحله جدیدی رو شروع میکنه.
ما هم دقیقا همینطوریم از مرگ فقط از کار افتادن قلب. سرد خونه. غسال خونه.قبر .گریه و
فاتحه رو میدونیم.
بیشترمون نمیدونیم بعد از اینکه جنازه رو تو غسال خونه شستن وتوی یه گودال عمیق و
کم عرض که حتی جای یه غلت زدن هم نداره گذاشتن وبعد سنگ سنگین لحد رو که
دیدنش هم نفس آدم رو بند میاره میذارن روی سینه مرده و بعدیه عالمه خاک وبعد دیگه
هیچی نمیدونیم.
نمیدونیم زیر اینهمه خاک چی میخواد بشه اصلا بعد از اتفاقات توی قبر چی میخواد بسرمون بیاد.
اما مرگ اینا نیست مرگ پل عبوره ازموقتی بودن به بی نهایت شدن .اونی که حسابش پاکه
عافیتی به بزرگی بی نهایت نصیبشه و اونی که نقطه تاریک تو حسابش هست عذابی به اندازه
عدل خدا در انتظارشه.

شروع یک ایده

به نظر من شروع هر کاری که آدم براش فکر و تخیل خرج کرده خیلی سخته، این هم یکی از همون کارهاست. دیشب داشتم فکر می کردم اولین پست رو راجع به چی یا کی بنویسم.تو همین خلسه خواب و بیداری تصمیم گرفتم راجع به مهمترین شخص آفریده شده بنویسم. صبح که بیدار شدم آدمهای زیادی توی ذهنم بودند، ولی هر چی گذشت مهمتر از آدم و حوا پیدا نکردم ...
از حوا کی مهمتر؟ مادر همه بشر... مادر. آره، قهرمان اولین نوشته من همینه !
خدا می دونه طاقت همه چیز رو دارم به جز گریه مادرم، اشک هاش نفسم رو بند میاره. حتی اگه دوتا قطره اشک بریزه منو غرق می کنه...
البته می دونم دیگه داره خیلی پروانه‌ای میشه!
ولی بی مناسبت هم نیست، تو هفته زن، من هم دور از خونه، بعد از مدتها به زادگاهم ـ بندرعباس ـ برگشتم و دور از مادرم هستم، اما خوشحال از اینکه توی دیار خودم وبلاگ نویسی رو آغاز کردم و فقط می تونم از اینجا یه آرزو کنم که حضور گرمش دیرتر از عمر من تموم بشه.

حرف آخر :  البته من در مورد همه چیز و همه کس خواهم نوشت و قالب انتخابی من هیچ ربطی به نوع نوشته هام نداره و فقط علایق شخصی من رو نشون می ده؛ یونان باستان. به امید سفر به اون دیار!

دست آخر اینکه تشکر خیلی ویژه از کامیرا که این قالب رو به بهترین شکل، یعنی همون طور که می خواستم طراحی کرد.

فعلا خداحافظ.